داستان سریال ملکه گدایان

قسمت 8 سریال ملکه گدایان به کارگردانی حسین سهیلی زاده از ساعت 08:00 روز 6 اسپندماه 99 پخش شد. این سریال که در ژانر اجتماعی, خانوادگی تولید شده است چهارشنبه هر هفته از سایت کول دانلود پخش می شود.

در این پست قصد داریم که به مرور خلاصه داستان قسمت هشتم ملکه گدایان به همراه اسکرین شات، تصاویر، عکس ها و ویدیوهای مهم آن بپردازیم. با ما در ادامه این نوشتار همراه شوید!

در فلش بک های آغازین سریال که به بیست سال پیش باز می گشت، مشخص می شود که خسرو و جلال با کمک یکدیگر و به گونه شراکتی یک کمپانی را اداره می کنند. در یکی از این روزها جلال متوجه کارهای مشکوکی در خصوص ترخیص مقادیری جنس می شود که امضای خسرو بر روی صورت جلسه ها بوده است. همچین یکی از کارمندان شرکت که در واقع خواهر زن خسرو (یعنی لعیا، خواهر خورشید) می باشد به عنوان شاهد، شهادت می دهد که خسرو جنس های مذکور را به بیرون از انبار برده است. گرچه به نظر می رسد که همه این ها پاپوش بوده و در واقع اختلافات خانواده خسرو شمس با لعیا به دلیل همین ماجرا بوده است.

در سکانس بعدی، افرا که به شدت از اتفاقات روز قبل خشمگین است باری دیگر به خانه پدرش شبیر می رود و ابراز تاسف می کند که چرا درست در همان روزی که وی در چهارراه مذکور در حال گدایی با خردسال شیرخوار بوده است، باید سروکله آریا و مادرش در آنجا پیدا شود. او که رخداد روی داده را به بخت و اقبال منتسب می کند با انکار شبیر روبرو می شود. او این گونه بیان می کند که قطعا ملکه پشت این ماجرا ها بوده است.

در همین حال است که پارسا که همان روز با داریوش به خانه سارا رفته بود با افرا تماس می گیرد و بابت انجام دادن ماموریتش در راستای معتاد کردن البرز تشکر می کند. آن گاه افرا زمانی که به مفت آباد می آید و با البرز دیدار می کند به شدت به او می تازد که چرا و چگونه با وجود این همه از خودگذشتی خود، سمت مواد رفته است. البرز به او توضیح می دهد که این حقیقت ماجرا نیست و خود به عمد این اعترافات را در دیدار با سارا کرده است تا به این موضوع پی ببرد که آیا هنوز ارتباطی بین سارا و پارسا و خورشید است یا خیر؟ که به این ترتیب مشخص می شود که چنین است.

در ادامه شاهد رویارویی دوباره لعیا، خورشید و خسروخان هستیم. خسرو که بر اثر سکته اخیر و مدتی در کما بودن، قدرت تکلم خود را از دست دادا بود، برلی لحظاتی با همسرش خورشید هر چند ناقص و کوتاه صحبت می کند ولی همین که لعیا وارد اتاق می شود، مضطرب و ساکت می شود. پس از آن هر دو خواهر با یکدیگر تنها شده و به صحبت با هم می پردازند. در خلال این صحبت ها، خورشید این گونه عنوان می کند که پسرش البرز را گم‌کرده است و بابت این موضوع بسیار ناراحت است. لعیا نیز ابراز امیدواری می کند که به چندین فرد سپرده است تا او را پیدا کنند. ولی خورشید پس از این سخنان، معترف می شود که البرز، پسر او نیست و حتی فکر کردن به این که پسرش نیست نیز برایش سخت است! این مسایل است که کلاف سردرگم ملکه گدایان را پیچ در پیچ تر از پیش می کند.

آریا که حتی پس از دیدن افرا در آن وضعیت، هنوز هم دلداده او است و نمی تواند دل بکند، سعی می کند که دوباره با افرا رودررو شود. به همین منظور وی به همان چهارراه رفته و با افراد تیم افرا از در دوستی وارد شده، تمام بچه ها و کودکان کار را سوار ماشین کرده تا جای افرا را به او نشان دهند. آریا سرانجام به افرا می رسد و او را درباره دروغ هایی که گفته بود بازخواست می کند ولی افرا چیز زیادی برای گفتن ندارد و از او عذرخواهی می کند.

در سکانس پایانی این قسمت باز هم پارسا را در کنار لعیا می بینیم. این بار در آشپزخانه شیشه سازی. به نظر می رسد که فلش بک نخستین این اپیزود که به ترخیص بارها در ۲۰ سال قبل به وسیله لعیا باز می گشت و همچین استفاده آن مواد در جهت ساخت مواد مخدر با این حوادث بی ارتباط نیست!

توالی های فزاینده ملکه گدایان هر قسمت در ذهن مخاطب بیشتر از پیش نیز می شود و همچنان نمی توان پاسخ روشنی به این ابهامات داد. برای رسیدن به این دست از پرسش ها باید به ادامه داستان در قسمت نهم ملکه گدایان نشست.

شما چه فکری می کنید؟ حتما نظرات و فرضیه های خود را برای ما کامنت کنید!

خلاصه داستان سایر قسمت ها: موضوع سریال ملکه گدایان

> دانلود سریال ملکه گدایان