پیج اینستاگرامی

لیلا بلوکات


+لینک های رایگان

خلاصه داستان: روزگار ما نیست، ما مال خود می کنیم… بگذار به ضرب شمشیر یک دلاور از پا درآیم، پولاد در قلب و لبخند بر لب. زمانی چنین گفته بودم، ولی تقدیر چه بازی ها که ندارد، میدان جنگ من فاضلاب گند خیابان بود و خصم من یک گاری با باری هیزم. بسیار منطقی است، من همه چیزم را از دست داده ام، حتی مردنم را…



داستان ریختن سطل آب یخ دلیل نزدیکی عارضه ای لحظه است با بیماری ALS . سطل آب یخ برای چند ثانیه همه اعصاب بدن را مختل کرده، درست همان گونه که بیماری ALS گام به گام همه اعصاب و ماهیچه های بدن بیمار را فلج و در پایان از بین می برد.