خلاصه داستان:پس از فرار از مارپیچ، گلدرها با چالش جدیدی روی جاده های بی انتها که دارای چشم اندازی متروک و پر از موانع غیر قابل تصور است، روبرو می شوند…
خلاصه داستان:دو برادر آتش نشان که برای خاموش کردن حریق در یک برج تجاری، خودشان به همراه تعدادی از ساکنین گیر افتاده اند و به دنبال راه خروج از آن جا هستند…
خلاصه داستان:روایت زندگی “مایکل اوهر”، پسری آشفته و آواره است که به کمک یک زن خیرخواه و خانواده اش، تبدیل به یک بازیکن تمام عیار در فوتبال آمریکایی می شود…
خلاصه داستان:“آرتور بیشاپ” آدمکشی حرفه ای ست که تنها زندگی می کند و از طریق دریافت سپارش قتل، دستمزد بالایی دریافت می کند. یکی از سپارش های دریافتی وی کشتن یکی از دوستان قدیمی و ثروتمند خود اوست…
خلاصه داستان:دو دایم الخمر در یک هتل اقامت دارند. یکی از آن ها همسرش را کتک می زند و دیگری از همسرش کتک می خورد! آن ها از هتل خارج شده و با هم برخورد می کنند و…
خلاصه داستان:“استنلی” و “اولیور” در کالیفرنیا به فروش درخت کریسمس مشغول هستند. فروش زیاد نبوده و یک بحث ساده با مشتری بدخلق بالا گرفته و موجب می شود آنها خانه و باغ مشتری را نابود سازند…
خلاصه داستان:“کریستی براون” در دوران کودکی به دلیل فلج مغزی به شدت عقب افتاده شده است اما در جوانی نشان می دهد که با وجود جسم علیلش، هوش فوق العاده ای دارد و می تواند به کمک پای چپش که تنها عضوی که در کنترلش است، آثار هنری قابل تحسین و اشعار و رمان های پر فروش خلق کند…
خلاصه داستان:“هانا” یک کارگر است که از سمعک استفاده می کند. روزی به تعطیلات اجباری می رود و در این مدت سعی می کند شغلی موقتی پیدا کند. او مراقبت از مردی که بینایی اش را در سانحه آتش سوزی از دست داده را بر عهده می گیرد…