نقد شماره 1 بی بدن
سوسن سیرجانی – دشواری روبرویی با یک حکم
نام اصلی که در پشت صحنه فیلم «بیبدن» باید به آن پرداخت، کاظم دانشی است. او پیش از این هم با ساخت فیلم «علفزار» نشان داده که به پروندههای قضایی جنجالی علاقه دارد و با برداشت از ماجراهای قتل، فیلمنامههایش را پیش میبرد. شاید این از هوش و یا شیطنت دانشی است که اینبار روی پروندهای دست گذاشته که مدت زیادی مورد توجه رسانهها بود و هنوز از تب و تاب قصاص قاتل آن کم نشده. برخلاف فیلم قبلی دانشی، کارگردانی «بیبدن» را خود او انجام نداده و به مرتضی علیزاده سپرده. علیزاده یک کارگردان فیلم اولی است و این اثر اولین فیلم بلند سینمایی او محسوب میشود. او پیش از این بیشتر مشغول نویسندگی و فیلمنامهنویسی بوده.
گلاره عباسی برای اولین بار در فیلم «بی بدن» نقش مادر پسری جوان را بازی کرده؛ مادری که از همسرش جدا شده و مدت ها دور از خانواده زندگی میکرده اما وقتی با پرونده قتل پسرش روبرو میشود بهم می ریزد. برخلاف همسرش که اطمینان دارد اتفاقی برای پسرشان نمی افتد و هیچ کس نمیتواند او را به اعدام محکوم کند، مادر خودش را به آب و آتش میزند تا رضایت بگیرد. او به در خانه مادر دختر می رود و التماس میکند و به پای او میافتد تا رضایت پسرش را بگیرد. بعد از بازی موفق گلاره عباسی و الناز شاکردوست در «ابلق» این بار هم همراهی این دو بازیگر کنار هم قابلقبول از آب درآمده است.
از همان روزهایی ابتدایی که خبر ساخت فیلم «بیبدن» رسانهای شد، با اعتراضات زیادی همراه بود. به دلیل برداشت این فیلم از پرونده قتل غزاله شکور، بسیاری معتقد بودند که چون هنوز جنجالهای این ماجرا به طور کامل از بین نرفته، نباید سراغ آن رفت. اما با شروع جشنواره حاشیههای دیگری هم گریبان فیلم را گرفت. مثلا کاظم دانشی اعتراض خود را نسبت به اینکه فیلم را زا بخش مسابقه خارج کردهاند اعلام کرد. در واکنشی دیگر الناز شاکردوست در یک سینمای مردمی درباره سینمای عادلانه و حرفهای حرف زد. این حاشیهها با گذشت چند روز از جشنواره همچنان ادامه دارد. در آخرین اتفاق، رسانهها خبر از واکنش تند پدر و مادر غزاله شکور درباره این فیلم دادند و همچنین جشنواره هم به نوعی فیلم را تحریم کردهاست.
«بیبدن» داستان قصاص است. همان حکم شرعی و قانونی که برای قتل نفس درنظر گرفته شده. اما چون قصاص هم به نوعی کشتن یک آدم محسوب میشود، خانواده مقتول را بر سر دوراهی قرار میدهد. به گفته نویسنده فیلمنامه قصه «بیبدن» با نگاهی به چند پرونده قضایی سالهای گذشته نوشته شده. اما به دلیل اینکه بخش زیادی از داستان، برگرفته از پرونده قتل غزاله شکور است، بسیاری این فیلم را به آن ماجرا نسبت میدهند. این قتل در چند سال اخیر یکی از پروندههای جنجالی دادسرای جنایی بود که به دلیل سکوت متهم به قتل، هیچوقت معلوم نشد ماجرای واقعی آن چه بوده. قصه «بیبدن» تفاوتهایی با ماجرای اصلی این قتل دارد و در روند قضایی هم با نگاه دیگری به آن پرداخته.
در ابتدای فیلم که مادر هنوز متوجه نیست چه بلایی سر پسرش (سروش) آمده را با لباس های رنگی و آرایشی غلیظ می بینیم اما رفته رفته وقتی متوجه می شود ماجرا از چه قرار است چهرهاش رنگ می بازد. زمانی که برای گرفتن رضایت میرود، رنگ چهرهاش پریده، چشمهایش گود رفته و پیشانیاش چین افتاده. درواقع همزمان با تغییر حالت روحی، چهرهاش هم خستهتر و مغمومتر و زردتر میشود. این کریم کاملا مکمل بازی عباسی شده و باورپذیری نقش را بالاتر برده است.
به دلیل ساختار فیلم «بیبدن» که در تلاش برای بازگو کردن عواطف خانوادههای درگیر در پروندههای قتل است، بازی بازیگران از اهمیت ویژهای برخوردار است. نقش اصلی این فیلم بر عهده الناز شاکردوست گذاشته شده که اگر فیلم به بخش مسابقه راه پیدا میکرد، احتمالا یکی از کاندیدهای جایزه بازیگری بود. او بازی بسیار متفاوتی از خود در این فیلم به نمایش گذاشته. پس از او پژمان جمشیدی بازیگر نقش پدر قاتل، دوباره در یک نقش کامل جدی و حتی منفی قرار دارد که قابلیت بازی او در این نوع نقشها را نشان میدهد. نوید پورفرج بازیگر جوان سینما که پیش از این، در «زالاوا» و «مغرهای کوچک زنگ زده» به خوبی دیده شد، در «بیبدن» در نقش یک بازپرس جنایی حضور دارد که فرصت به نمایش گذاشتن نقش متفاوتی را به او داده. سروش صحت و گلاره عباسی هم دیگر بازیگران این فیلم هستند که در این میان عباسی توانسته از پس نقش مادری که فرزندش زیر تیغ است به خوبی بربیاید.