خلاصه اتفاقات و ماجراهای قسمت پنجم سریال سقوط, در قسمت 5 سقوط دیدیم: سرگرد دیاکو با آیسان تماس می گیرد ولی آیسان ناامید شده و راضی به همکاری با آن ها نیست!
اینفو و بیوگرافی سریال سقوط
📌 موضوع:سیاسی | عاشقانه
کستینگ و بازیگران:
الناز ملک , پدرام شریفی , حمید فرخ نژاد , سجاد بابابی , عباس جمشیدی فر
کارگردان: محمدحسین مهدویان و سجاد پهلوان زاده (به گونه مشترک)
سقوط، نام جدیدترین سریال نمایش خانگی به کارگردانی سجاد پهلوان زاده است که از روز 15 دی 1401 آغاز به پخش کرده است. یک سریال سیاسی/عاشقانه. داستان سریال سقوط درباره یک درام عاشقانه کردی است. بخش هایی از این سریال در شهر سقز در استان کردستان ایران و بخش هایی در اطراف آنتالیای ترکیه فیلمبرداری شد. سرگردی در کردستان (حمید فرخ نژاد) به همراهی دستیارش (سجاد بابایی) ماموریت دارد تا دختری را (الناز ملک) که دل در گروی عشق همکلاسی اش (پدرام شریفی) دارد از اسارت داعشی ها نجات دهد! پیوند عاشقانه آیسان و ژاکان در عبور از روزهای سخت آغازین زندگی مشترک شان، جانی دوباره می گیرد. آن ها برای آبیاری درخت عشق شان راهی ماه عسل می شوند… سفری که پایان اش تاریکی است. خبرهای جدید سقوط سریال در مرحله انتخاب بازیگر است.
📄 خلاصه داستان قسمت پنجم 5 سقوط:
در قسمت پنجم از سریال جذاب سقوط، سرگرد دیاکو یک بار دیگر تلاش می کند تا با آیسان تماس بگیرد. تماس او پس از تلاش فراوان برقرار می شود ولی راضی کردن آیسان ناامید به همکاری کار سخت تری نسبت به قبل شده است و آیسان اعتماد چندانی به او ندارد. دیاکو (حمید فرخ نژاد) تلاش می کند تا اعتماد آیسان را جلب کند و با طرح ریزی یک نقشه هم موجبات آزادی وی را فراهم کند و هم این که به مواضع داعش در شهر موصل حمله کنند و فیلم دوربین ها را به دست بیاورند.
در تلاش دیگری که نیروهای امنیتی انجام می دهند، سرگرد دیاکو بالاخره موفق می شود تا کاک اردلان (عباس جمشیدی فر) را راضی به انجام عملیات شناسایی در منطقه فوق امنیتی موصل کند. درون کاپوت و سمت چراغ های ماشین او دوربین کار گذاشته می شود تا به فیلمبرداری و شناسایی مناطق تحت فرماندهی داعش بپردازد و از سویی با تک تیراندازهایی از پیش هماهنگ شده و مستقر شده در محل به تامین امنیت او اقدام کنند.
کاک اردلان سرانجام دل به دریا زده و به مناطق امنیتی موصل می رود ولی در یک ایست بازرسی که در خیابان های شهر برقرار بود و پس از تفتیش ماشین، لو می رود. در همین هنگام افراد داعشی قصد دستگیری و احتمالا جان او را دارند که به یک باره تک تیراندازها به کمک او می آیند و موفق به فراری دادن وی می شوند. کاک به منزل شخصی خود در کردستان می آید ولی متوجه حضور فردی در خانه اش می شود.
در آغاز گمان می کند که عمه اش است که به خانه او آمده و برایش شام درست کرده است ولی در ادامه متوجه می شود که این دیاکو است که بدون اطلاع قبلی و بدون اجازه وارد منزل او شده است. کاری که به شدت تا اعتراض او روبرو می شود. در ادامه صحبت های این دو، قرار همکاری بعدی و البته آخری در جهت طرح ریزی نقشه نهایی گذاشته می شود!
ولی اردلان به هیچ وجه زیر بار این قضیه نمی رود که باری دیگر به موصل برود. ولی در نهایت سرگرد با بازگو کردن سرنوشت خواهر اردلان و این نکته که اگر در آن زمان شخصی بود که به کمک وی می شتافت وی هنوز زنده بود توانست رضایت وی را جلب کند.
در سمت دیگر داستان آیسان حضور دارد. آیسانی که با عذر و بهانه های گوناگون تا جایی که توانسته است، قرار عقد با ابوخالد را عقب انداخته و در آخرین این تلاش ها فقط دو روز وقت دارد وگرنه به عقد این داعشی در می آید و باید زندگی سخت و خفتباری را تحمل کند. کاری که به نظر نمی رسد به هیچ وجه از او ساخته باشد و او ترجیح می دهد که دست به خودکشی بزند تا سرنوشت نخست.
از این زمان به بعد این خود آیسان است که سعی می کند تا با سرگرد تماس بگیرد. وی موفق می شود. سرگرد از انجام طرح و عملیاتی پیش رو و در کمتر از دو سه روز آینده می گوید. وی همچنین ابراز می کند که آیسان باید با آوردن بهانه ای جدید (دندان درد) خود را به دندانپزشکی بیمارستان نزدیک شهر برساند تا افراد او بتوانند وی را نجات دهند. نقشه به خوبی پیش می رفت تا این که دقیقا در شب قبل از عملیات و درست در زمانی که حتی توافق ورود به بیمارستان مشهور شهر را هم به دست آورده بود، موبایل او لو می رود و همه چیز را خراب می کند!
حال باید دید که در قسمت ششم 6 از سریال سقوط چه اتفاقاتی در انتظار آیسان است!
( 0 )
