اما رنگ روسری ولباس ، ۳خانمی که بودن در دادگاه خانم با روسری ابی با کارت هدیه ۳میلیون تومانی بیشتر به چشم بود چرا ابی ، شاید ابی قرار رنگ لباس مدرسه روستای ما ویا جای دیگه ای بشه ، پیش بینی هست، البته ربطی به مبلغ کارت هدیه هم داره ، رنگ لباس افراد پشت سر ، اولین رنگ صورتی اومد جلو چشمم ، بعد سفید ومشکی ، صورتی شاید قرلر رنگ لباس مدرسه جای دیگه ای بشه البته صورتی رنگ لباس مادر ایلان ماسک هست که ایشون فردی هست حامی پسرش، حالا چرا میگم حامی من نگران بودم چون ممکن نباشم ، حامی هست ایشون ، صورتی رنگ سرطان سینه هم هست اما جالبه بدونید در شکایت دوم صورتی میره ، رنگ دیگه ای میادکه به ان هم می پردازیم ، در مورد ملاقات گفته شد ه ، در خیال من ایلان ماسک با خانمی به اسم مریم ، مریمی که خودم ساختم ملاقات می کنه ، ربطی به ملاقات برای ازدواج واشنایی داره ویا رستوران رفتن دو نفره ، البته بیشتر قرار گذاشتن در رستورانه هست تا ملاقات ،این فرد کیه خانمش ، عکس ایلان ماسک در کنار ناتاشا در رستوران در اینترنت هست این عکس وارد ذهن شده پیدا کنند قبلا دیدم

اقای قاضی : دیشب اقای قاضی با کت وشلوار مشکی بود وپیراهن سفید : شکایت اول در مورد پیج اینستاگرام و سوء استفاده بود ، من بیشتر از خوده شکایت متفرقات وارد ذهنم شد ، در این شکایت در مورد هم فامیل بودن گفته شد ، پسره گفت هم فامیل واسم من زیاده ، خیلی ها تشابه اسمی دارند ، مثلا ما چندین مسلم در روستا داریم ، مادرم می گه مسلم رفت معدن ، من می پرسم کدوم مسلم ، میگه تو خنگ هستی ، مسلم همسایه رو نمی شناسی ، خاک عالم، تصور من مسلم علی مراد بود ، ولی منظور مادر من مسلم همسایه بود ، اینجور شد که تشابه اسمی وفامیل وارد ذهن شده البته دلایل دیگه هم داره که بهتون می گم ، فرهاد طهماسبی نماینده مجلس ما با شخصی هم فامیل بوده که اونم فامیلیش طهماسبی بوده ، این هم فامیل دست به قتل زده بوده ؛ وبه ضرر فرهاد طهماسبی تمام شده بوده در انتخابات نمایندگان مجلس ، طهماسبی قاتل رو کنار طهماسبی قاضی دادگاه گذاشتند که بعدا براتون بیشتر صحبت می کنم ، وارد ذهن شده ،

در درمانگاه خانم کوه کن وسواسیت داشت شوهرش ارایش گر بود ، عروس ما هم وسواسیت داره ، چند بار باهم دعوامون شده ، چند بار با برادرم دعواش شده ، رفت پیش دکتر بهش گفته بود مشکلی نیست همین ، برادر من به سختی با قوانین همسرش کنار اومده وعادت کرده ، من نمی گم مادرمن بدون اشکال هست ولی من خودم تمیزی رو در حد معمول رعایت می کنم ، ولی خانم وسواسیت داره میگه ظرف در حوض شسته نشه ، چون شوهرش چند ماه پیش کفش اونجا شسته ، شیری که هرروز باز هست واب جابه جا میشه ، ظرفها رو بیرون از حوض بشور ، بیرون از حوض بخوای ظرف بشوری ، اب میریزه دور حوض ، چند وقت پیش هم بخاطر عروسمون ، من ظرفها رو با مایع ظرفشویی بیرون از حوض نیم ساعت شستم ، بعد اوردم داخل خانم با عصبانیت یکی از بشقابها رو برداشت ، فورا دوباره برد شست اعصابم خورد شد من باشم روم‌نمی شه با کسی اینجور رفتاری کنم ، گفتم من دروغ میگم ، من شستم چند بار بیرون از حوض ، شروع کرد به گریه کردن ؛ این رفتار درسته ، این نشونه غرور هست والا زن برادرم هست ، وگرنه اگر کس دیگه ای بود یه جور دیگه باهاش رفتار می کردم ، ادمی نباید کسی رو‌تحقیر کنه ، خونه اقوام ، رعایت می کنه هیچی نمی گه به ما ایراد می گیره چرا چون خونه اقواماگر ایراد بیگیره پشت سرش هزار تا غیبت می کنتد وکنف می کنتد طرف رو ، نمی شه ایراد گرفت ، باید در هر صورت احترام نگه داشته باشه ،ولی در مورد ما چی هیچ ، در مورد همسر چی که یک عمر می خوان باهم زندگی کنند ، اقوام رو شاید یکی دو بار ببینی ، همسر رو تحقیر کنی می خوای یک عمر باهاش زندگی کنی ، البته ایشون می گه شوهر من عادت می کنه ، واخر کار طبق قوانین من رفتار می کنه ، مهریه ۱۰۰۰تا سکه هم گذاشتم

شکایت اول هم در مورد کارت بود ، کارت مادر من سبز رنگه ، جانش بسته به کارتش ، یکی دوبار عابر بانک ، کارتش رو خورده ، نزدیک بوده بیهوش بشه ، در دوران نه چندان دور ، پیرزنی ، خش خش کنان در کنار عابر بانک میره ، می خواد کارت بکشه ، ولی سواد نداشته ، ناگهان ،فردی دورو را در نزدیکی خود می بینه ، کارت زبان بسته روبه دست ان می سپارد فرد دورو واب زیر کاه ، کارت به کارت می کنه وپول هنگفت پیرزن رو به کارت خود انتقال میده ، متاسفانه این داستانهای ترسناک به مادر من منتقل شده ، ودچار ترس شده به طوری که اعتماد به من هم نداره ، ومدام می خواد ریال به ریال رو حساب کنم ودر ذهنش تقسیم وضرب کنه ، وگاهی وقتها که خسته میشه ، می خواد من قیمت مرغ وتخم مرغ را ، تقسیم وضرب کرده منها کنه به یارانه هنگفتش که ماهانه به حساب واریز میشه ، شبها خواب کارت سبز رنگ می بینه وروز ها کارت زیر فرش خاک می خوره ، گاهی وقتها به مغازه دار هم اعتماد نداره ومی گه تو خنگ وبی خیال هستی ومغازه دارپول اضافی می کشه ، دانه دانه حساب می کنه منها وجمع می کنه

اقای قاضی : شکایت اول که در مورد تصادف وخسارت تصادف بود ،بعضی ها در زندگیشون متاسفانه تصادف کردن من که ماشین ندارم اما برادر دوقلوم ، چندین بار تصادف کرده ، وخسارت هم پرداخته ،چند وقت پیش هم ماشین خورد به پشت ماشین کس دیگه ای ، این روزها زیاد در مورد دقلوها می شنوم من خودم با برادرم دوقلو هستم مادر ایلان ماسک دوقلو هست ، ایلان ماسک خودش سه قلو ودوقلو داره ،

اقای قاضی دیشب ، شکایت اول در مورد سفته بوده به هر حال ، اسم شیشه شکستن ماشین ودزدیدن کیف رو اوردن ، برادر اول من ، شیشه ماشین رو یادش رفته ببره بالا ، کیف هم گذاشته روی صندلی دزد برده بوده ، زدن تو روزنامه کلی دنبالش گشتن ، یه روز من همان جا بودم فردی زنگ زد ، عروس ما تنها بود می گفت با همسایه برم ؛ همسایش معلم بود ، به هر حال تنهایی رفت نگذاشت منم بیام ، کیف رو به عروس دادن ، پول رو برداشته بودن ، دسته چک و مدارک رو گذاشته بودن ، ۴۰۰هزار تومان پول اون موقع رو دزدیدن کار کی بود متوجه نشدن ولی مدارک به دستشان رسید

اقای قاضی امشب ، شکلات اول که یک نفر در جایگاه بود ، نفر دوم جای دیگه ای نشسته بود ، شکایت در مورد کلاهبرداری بود ، ذخیره اطلاعات بود ، بازپروری زندانیان اینو شاید بعدا بزنم ، شاید برای کسی اتفاق افتاده باشه ، پولها رو تبدیل به طلا ودلار می کرده تا ارزشش پایین نیاد ووقتی از زندان میاد بیرون ،به سود برسه ، فکر کنم به جزء کلاهبرداری ربا باشه

نمیشه به این برنامه نمره داد.چراکه هرنمره ای بهش بدیم،ارزش برنامه پایین میاد.آخه به کجای این سریال میشه ایراد گرفت؟همه چیزش اینقدر خوب و کامل ساخته و اجرا شد که تا همین اواخرتصورمیکردم واقعیه.هرچندکه براساس واقعیت ساخته شده.بادیدن این برنامه تازه متوجه سختی کار قضات میشیم.ای ولله به شما…

متوجه شدن من چرا اسم برنامه های تلوزیونی که نگاه می کنم اوردم ، از جمله اقای قاضی ، حس کردم به ضمیر ناخوادگاه وپیش گویی مربوطه، گفتم بقیه هم ببینند ، امشب من دیدم بهتره بقیه هم ببینند البته این نظر من شاید درست نباشه

با چه کیفیتی گذاشته شده؟