نقد و بررسی سریال کرگدن به کارگردانی کیارش اسدی زاده به قلم مرسده مقیمی:
«کرگدن» از همان قسمت نخست توانست قلابش را بیندازد و مخاطبش را به دیدن ادامه قصه وادار کند. سریال گرچه با یک فضای کاملا تینیجری آغاز شد اما رفته رفته سرکی به زندگی هر یک از شخصیتهایش کشید که هر کدام قصه جذابی برای روایت دارند.
از سویی آن زرق و برق گولزنک سرخوشانه رفته رفته کنار رفت و حالا دارد جایش را به یک بازی کثیف درباره قاچاق دارو میدهد.
در واقع داستان چند لایه «کرگدن» که مهرداد کوروشنیا، نویسنده و کارگردان تئاتر و علی اصغری فیلمنامهنویس سینما به همراه هم آن را نگاشتهاند؛ اولین نقطه قوت «کرگدن» است.
قصهای چند لایه که چندین داستان در هم تنیده را به موازات هم پیش میبرد. از سویی کارگردانی اسدیزاده که پیشتر هم ثابت کرده، مدیریت یک مجموعه پربازیگر را بلد است نیز «کرگدن» را از سایر آثار در حال پخش متمایز میکند.
اسدیزاده از همان فیلم نخستاش «گس» (فارغ از اینکه دوستش بداریم یا خیر) نشان داده میتواند از پس کارگردانی یک مجموعه پربازیگر و صحنههای شلوغ برآید و اگر «گس» صرفا یک تجربه بود که بسیاری هم به آن انتقاداتی وارد میدانستند.
«موج اف ام، ردیف ۴۸» فیلم آخرش که البته هنوز اکران عمومی نشده، نمونهای کامل و درجه یک برای کارگردانی است که از پس فیلمهای شلوغ و پربازیگر برمیآید و مخاطب را هم خسته و کلافه نمیکند.
اسدی زاده در «کرگدن» توانسته بی آنکه اسیر بازیهای رایج شبکه نمایش خانگی شود؛ سریالی استاندارد بسازد که مجموعهای از قصهها و مشکلات اجتماعی را شامل میشود. انتخاب
درست تیم اجرایی باعث شده تا هرچیزی به نحو احسن پیش روی مخاطب قرار بگیرد و این تنها شامل افراد جلوی دوربین نیست.
برای مثال روایت غیرخطی «کرگدن» به راحتی میتوانست به پاشنه آشیل آن بدل شود، کما اینکه در قسمت نخست چندان برای مخاطب آشنا و قابل پذیرش نبود اما انتخاب تدوینگر کاربلدی نظیر سپیده عبدالوهاب سبب شده ماحصل کار چنان حرفهای از آب درآید که تدوین او تبدیل شود به یکی از اصلیترین جذابیتهای «کرگدن» .
نظر شما درباره این سریال چیست؟
( 4 )
به نظر بین سریالهای مد شده این روزها که در واقع سالهاست رواج داره و از آغاز تا انتها در یک اتاق و گفتگو بین افراد مثل تیاتر میگذره این سریال کمی پا به دنیای بیرون میذاره و حرکت و جنبش داره. روال سریال خطی نیست دائما چیزهای جدیدی رو میکنه و به سبک و سیاق ساده پسند سریالهای ایرانی آدمها صرفا از جنس سیاه و سفید نیستن و رفته رفته خاکستری ها زیاد میشن. سریال بازی های خوبی داره و در ضمن اون داستان هر کاراکتر رو باش آشنا میشیم. به صورت کلی هم با سریال های روز دنیا کمی نزدیک تر هست. قبل از این سریال صرفا نهنگ آبی بود که داستان پیچیدگی و جذابیت داشت، اما این سریال در مقایسه با نهنگ آبی اکت و حرکت بیشتری داره. اما در این میان این نقد استثنا بود و اگر کمی جستجو کنیم با انبوهی از نقد هایی که سریال رو ویران کردن مواجه هستیم. درست انگار اصرار غریبی بر ساده فهمی بیننده و پایین آوردن توقعات از بازی، داستان و اکت در حد سریال های مد روز مثل مانکن و … وجود داره. و البته عجیب هم نیست، چون اکثر منقدین از جنس همون مخاطبان هستند و وقتی گرایش عمومی به سریالهایی مانند مانکن و دل و از این دست سریالهای تکراری و ساده بیشتر هست، طبعا چنین سریالهایی در نهایت بازی رو به سلیقه عمومی میبازن! سریال کامل و بی عیب نیست، اما چند سر و گردن از باقی سریال های شبکه خانگی ایران بالاتر است و جسارت بیشتری در سبک و بازی و فیلمنامه داره.
سپاس که دیدگاهتون رو در میون گذاشتید!
سریال قابل قبولی، اگر بخوایم معایب و محاسن در نظر بگیریم، به عقیده من بزرگترین حسناش اینه که خلاف جهت آب شنا میکنه ، حرف جدیدی داره سبک متفاوت ، داستان جالب ، عنصر غافلگیری مثل سریال لاست، فلش بک های به موقع، بازیهای نسبتا قوی، و … بزرگترین نقطه ضعفش هم ریتم کند و گاهی اعصاب خرد کن از کش دادن های بیش از حد تو فیلمبرداری بعضی صحنه ها مثل تعقیب و گریز تا صحنه های مازاد و اضافی که شاید به خاطر طول کشیدن بیشتر سریال به خاطر منافع تهیه کننده و سرمایه گذاران پروژه باشه، و امیدوارم که این کند بودن باعث کلیشه و حاشیه رفتنش نشه ، ولی در کل ارزش دنبال کردن داره، و میشه یک سریال اورجینال ایرانی تو این سبک حساب آورد، نکته آخر این که تو یه سری سکانس ها مخصوصا ابتدای سریال ظاهرا کارکتر مصطفی زمانی اسمش نیما بوده بعدا به نوید تغییر کرده از لب خونی بعضی صحنه ها میشه فهمید که روشون صدا گذاشته شده دلیلش رو نفهمیدم،
سپاس از نکته سنجی که به خرج دادید و این که دیدگاهتون رو در میان گذاشتید