نقد شماره 1 تمساح خونی
اولین تجربه آقای کمدین گیشه!
جواد عزتی که چند سالی است توانسته به عنوان بازیگر نقشهای کمدی و جدی به جایگاه ویژهای در فیلمها و سریالها دست پیدا کند، حالا با اولین فیلمش «تمساح خونی» وارد میدان رقابت شده تا خودش را به عنوان یک کارگردان هم محک بزند. «تمساح خونی» فیلمی کمدی است که علاوه بر کارگردانی، بار اصلی بازی آن هم روی دوش خود عزتی قرار دارد. او و عباس جمشیدیفر، زوج جالبی را تشکیل دادهاند و در طول مسیر داستان، موقعیتهای کمدی متعددی را رقم میزنند. نگاهی داریم به ابعاد مختلف اولین تجربه کارگردانی این بازیگر محبوب.
عزتی با پایان داستان، فیلمش را به پایان نمیرساند و اجازه میدهد دو شخصیت اصلی بازیشان را کنار هم ادامه دهند. در پایان فیلم، عزتی و جمشیدیفر را درحالی میبینیم که گوشه رینگ افتادهاند و مدام باهم کلکل میکنند. این کلکلها آنقدر ادامه پیدا میکند که آنها را به خنده میاندازد و وضعیتی مشابه پشتصحنه ایجاد میشود. قرار گرفتن این بخش بامزه در پایان فیلم باعث شده مخاطبان با حالوهوای خوشی از سالن خارج شوند و تمهید جالبی است برای تیتراژ پایانی.
عزتی در «تمساح خونی» برای اولین بار در جایگاه یک کارگردان پشت دوربین قرار گرفته و در عینحال، ایفاگر نقش اصلی فیلمش شده است. این مساله کار را برای یک کارگردان تازهکار سخت میکند. عزتی یکی از دو بازیگر نقش اصلی است و طبیعتا جز سکانسهایی که عباس جمشیدیفر در آن ها به تنهایی بازی دارد، در سایر بخشها هم بازی میکند و هم کارگردانی.
یکی از ویژگیهای مهم فیلم به انتخاب بازیگران برمیگردد. عزتی از میان تمام گزینههای موجود برای ایفای نقش بازیگر زوج خودش در فیلم، دست روی عباس جمشیدیفر گذاشته است؛ بازیگری که عزتی با او رفاقتی دیرینه دارد. هر بازیگر دیگری با شهرتی بالاتر هم میتوانست در این کمدی کنار عزتی قرار بگیرد و تضمین گیشه را بالاتر ببرد اما عزتی با این انتخاب علاوه بر اهمیت دادن به رفاقتش، از پتانسیلهای بازی جمشیدیفر هم به نفع جذابیت فیلمش استفاده کرده است.
«تمساح خونی» با اینکه روی الگوی متفاوتی بنا نشده اما عزتی سعی کرده است با خلق موقعیتهای کمدی جدید، امضای خودش را روی اولین اثرش بگذارد. درواقع آنچه باعث شده فیلم مورد توجه قرار بگیرد جنس روابط میان شخصیتها، تغییر مداوم جایگاه آنها نسبت به هم و خطیر شدن مداوم شرایط است. همه این موارد درحالی اتفاق میافتد که داستان از مسیر منطقی خود خارج نمیشود و عزتی در تمام مدت سعی میکند موقعیتها را طبق روابطی علی و معلولی کنار هم بچیند. به همین دلیل هم در هیچ نقطهای احساس نمیکنیم به بهانه کمدی بودن اثر، اتفاقی بدون منطق درحال رخ دادن است.